Tuesday, May 23, 2017

Frist BDSM 2


وقفه زیادی بین داستان هام میوفته و بابتش عذر میخوام
همینطور یه عذر خواهی بابته سلام نکردن و بدون مقدمه چینی صحبت کردن دلیلشم اینه که خودم وقتی یه متن رو میخونم 3/4 خط اول رو اسکیپ میکنم چرا که پر از کلیشه های تکراریه .

داستانم رو تا جای ادامه داده بودم که به گروپ سکس وحید و یزدان با من رسیده بودیم

میخوام ادامه داستان رو شروع کنم


یه کیر توی دهنم گذاشته شده بود و کم کم داشت بزرگ و بزرگ تر میشد و بدون شک یه کیری که راست میشه باید تو کونمتم بره و حتما اینو بهم یاد آوری کنه که تفاوتی بین دودول من و کیر هست و سکس فقط یه سری رفتار فیزیکی نیست .
بلکه غالب اومدن و مغلوب شدن و همینطور فضای ب وجود اومده بین افراد میتونه بیش از خود سکس هیجان اینگیز باشه .

همینطور که وحید کونم رو میکشید و سوراخم و باز میکرد و مدام بهم میگفت چه سوراخ گشادی و اینکه چقدر شیطونی کردی که این سوراخ اینطوری شده من داشتم به این فکر
میکردم که چرا خودم دارم راست میکنم و طبیعتا درست نیست که یه کونی بخواد راست کنه چون باید دودولش کوچولو بمونه و از کون دادنش لذت ببره
و اینکه مستر من دوست نداشت دودولم راست شه و در حاالی که داشت توف مینداخت تو سوراخخم متوجه شد که کیرم راست شده
چندتا اسپنک ببهم زد و دودولمو گرفت و گفت تو با این کاری نداری انگشتاشو کرد توی سوراخم و بلندم کردن دوتای بردنم توی اتاق



یه مقدار لیدوکائین به دودولم زد و دو تای شروع به قلقلک دادنم کردن تا حدی که التماس میکردم این کارو ادامه ندن در حین قلقلک دادن گاهی کیر هم توی کونم میکردن اما میوفتاد بیرون وانگشتم میکردن اما دودولم کاملا خوابید
بصورت داگی وایسادم سرم رو زمین بود که یه چشم بند رو چشمم بستن و دوتای رفتن سراغ کونم اول انگشتشون و تو کونم میکردن و من باید اسمشون رو میگفتم اگه درست میگفتم اسپنک میخوردم و اگه اشتباه میگفتم یکیشون کیرشو تا ته میکرد تو در میاورد همینطور به این روند ادامه میدادیم تا اینکه یزدان شروع به تلمبه زدن تو کونم کرد و دیگه سئوالی ازم پرسیده نمیشد
چشم بندم رو باز کرد مسترم و یه کاغذ جلوم گداشت که بصورت شماره بندی شده باید حرفارو تکرار میکردم
کیر یزدان خیلی کلفت بود و کونم دیگه احساس بی اختیاری میکرد و اصلا جم نمیشد و گاهی که کیرش از کونم میوفتاد بیرون اسپنک میخوردمم در واقع به هر دلیلی یا بهتر بگم بدون دلیل اسپنک میخوردم و یه قسمت های از کونم درد گرفته بود

یزدان بطور کامل آبش رو تو کونم خالی کرد و حدودا 15 دقیقه کرد و من رفتم کونم رو شستم و آبش رو خالی کردم و دوباره اماده شدم که اینبار مسترم منو بکنه
اما مسترم شروع کرد به میلکینگ تا جای که آبمو اورد و ابمو زد به کیر خودش و دور سوراخم
و بعد شروع به کردنم کرد
طبیعتا بعد از اینکه آدم ارضا میشه سوراخش تنگ میشه و میلش به دادن کمتر
و سعی میکنی در بری از زیر دستش
و من داشتم سعی میکردم که خوب بدم تا آبش بیاد و کونی خوبی باشم اما بعد از چند دقیقه دیگه تحمل نمیکردم و همش کونم رو کج میکردم و آهو ناله میکردم که متوجه شدم این دقیقا چیزی که مسترم میخواد و دوست داره که زیرش درد بکشم و بخوام فرار کنم و مدام باهام در فشار باشه
چقدر کونم گذاشت و چقدر درد کشیدم حتی اشکمم درومده بود اما ممانعت جدی نمیکردم
یزدان هم اومد تو اتاق گفت وحید پاره کردی اینو دوباره میخوایم ازش استفاده کنیم یه خورده دیگه کرد و بهم گفت لپای کونت و باز کن و اونم رو سوراخم شروع با جق زدن کرد و آبشو خالی کرد تو و روی سوراخم و من همونجا برا چند دقیقه خوابیدم

بعد 15 دقیقه ای رفتم حموم کردم و وقتی برگشتم دیدم کلی لباس های بادی و چیزای دخترونه برام گذاشتن و خودشون میخوان برن
مسترم گفت بشین با اینا سر گرم باش تا ما بریم غذا برات بگیریم
و شب ممکنه اینجا تنها بمونی چون دیگه حال کردن ندارم . منم گفتم هرطور که راحتی و این لباس ها کلی بهم حال میدن

واقعا دیونه لباس ها شده بودم بیشتر از 20 مدل بادی و کلی تاپ و یکی دوتا کاستوم که ساعت ها میتونستم باهاشون ور برم

... این داستان هنوز ادامه داره و

No comments:

Post a Comment